پل ورسك از بزرگترين پلهاي راه آهن سراسري ايران است كه در ارتفاعات روستاي ورسك در شهرستان سواد كوه مازندران، قراردارد. نام اين پل از نام مهندس سازندهاش گرفته شده است. ورسك از كارهاي شركت مهندسي دانماركي است كه توسط مهندسان آلماني و اتريشي با تضمين ۷۰ ساله احداث شده است. در ساخت اين پل از هيچ سازه فلزي استفاده نشده است. طول پل ۱۱۰ متر و طول قوس زير آن ۶۶ متر است. امروز پل ورسك علاوه بر اهميت ويژه در صنعت حمل ونقل، از جاذبههاي سياحتي كشور نيز محسوب ميشود. در سال ۱۳۲۰ كه نيروهاي متفقين در زمان جنگ جهاني دوم وارد ايران شدند، يكي از دلايل پيروزي خود را در اين جنگ وجود راه آهن سراسري ايران عنوان كردند. چرچيل، نخست وزير وقت انگليس نيز پل ورسك مستقر در راه آهن شمال را پل پيروزي لقب داد. اين بنا از ملات سيمان و شن شسته شده و آجر ساخته شده و در ساختمان آن از آرماتور استفاده نشده است. پل ورسك داراي ۶۶ متر دهانه قوسي و ۱۱۰متر ارتفاع از ته دره است.
قديمي ترين ساعت شهري ايران در ميدان وقت الساعت يزد نصب شده است. اين ساعت آفتابي به استناد كتاب جامع مفيدي نخستين ساعت شهري است كه فردي به نام ابوبكر ساعت ساز يزدي آن را در سال ۷۲۵ هجري قمري در مدرسه ركنيه در جوار مسجد جامع يزد نصب كرد. اين مكان بعدها به نام ميدان وقت الساعت شهرت يافت.
ساختمان اصلي بنا مربوط به دوره قاجاريه است كه نخست به دستور امير وقت جنوب معروف به سيد حسين بلديه در آن محل انجام وظيفه مي كرده است.بنا از دو طبقه تشكيل شده است. در جلو ايواني بزرگ وجود دارد كه داراي دو درگاه ورودي است و در طبقه بالا بالكني با جنس چوب است. وسط دو درگاه ورودي از داخل ساختمان اتاق بزرگ در دو طبقه درست شده است كه احتمالا براي پذيرايي و يا كنفرانس بوده و داراي چشم اندازي زيبا به بيرون و منظره دريا مي باشد. ساختمان داراي حياط مركزي و تمامي اتاق ها دورتا دور واقع شده اند كه در هر طبقه ده اتاق وجود دارد. در گوشه خاوري راه پله اي براي رفتن به پشت بام ساخته شده است. جنس درها و پنجره ها از چوب ساج بوده و حفاظ آن ها در جلو مي باشد. درها دو لنگه هستند و داراي نقش و نگار هستند.ورودي عمارت داراي چشم اندازي بسيار زيباست و پوشش سقف از چوب صندل يا چندل است. ستون هاي جلو ساختمان نيز از جنس چوب ساج است. در جهت جلوگيري از نفوذ رطوبت (به دليل نزديكي به دريا) و موريانه نخست اطراف ستون ها را با بيد كنبال كه از پوست درخت نارگيل درست مي شود پيچانده و سپس روي آن را با گچ تزيين كرده اند. چوب هاي كنده كاري به كار رفته در طارمه و نقوش در و پنجره ها، گچبري سر در ها، كنده كاري و گوه هاي برنجي به كار رفته در درگاه ورودي از عوامل تزييني بنا هستند. اين بنا هم اكنون موزه مردم شناسي است. ساختمان توسط شهرداري بوشهر در سال 1378 مرمت و تعمير شده است.
طاق بستان مجموعهاي از سنگنگارهها و سنگنبشتههاي دوره ساساني است كه در شمالغربي شهر كرمانشاه در غرب ايران واقع شده است.وجود كوه و چشمه در اين مكان، آن را به گردشگاهي روحفزا تبديل نموده كه از زمانهاي ديرين تا به امروز مورد توجه بوده است. طاق بستان در زبان بومي (كردي) طاق وسان گفته ميشود. سان به معني سنگ ميباشد و به اين ترتيب طاق بستان طاق سنگي معني ميدهد. اين مجموعه در قرن سوم ميلادي ساخته شده است. شاهان ساساني نخست نواحي اطراف تخت جمشيد را براي تراشيدن تنديسهاي خود برگزيدند، اما از زمان اردشير دوم و شاهان پس از او طاق بستان را انتخاب كردند كه در بين راه جاده ابريشم قرار داشت و داراي طبيعتي سرسبز و پرآب بود.طاق بستان شامل سنگنگاره تاجگذاري اردشير دوم و دو طاق ميباشد كه طاق كوچكتر شاهپور دوم و سوم و طاق بزرگتر خسرو پرويز را به تصوير كشيده است. در سمت راست طاق كوچكتر و در بيرون از طاق سنگنگارهاي تراشيده شده كه تاجگذاري اردشير دوم را نشان ميدهد.
بناي گنبد سلطانيه در دوران حكومت خدابنده در مدت حدود 9 سال از 704 تا 713 ه.ق احداث شده و تنها بنايي است كه از مجموعه سلطانيه باقي مانده است. باني و سازندة آن را رشيدالدين فضل الله و تاج الدين عليشاه ذكر كردهاند اما تاكنون در هيچ جاي بنا كتيبه يا نوشتهاي دال بر معمار و سازنده و يا هنرمندان سازنده آن به دست نيامده است و درباره تاريخ شروع ساخت آن نظريههاي گوناگون وجود دارد. برخي از محققين، شروع احداث آن را سال 703 ه.ق و برخي سال 702 و يا 705 ه.ق دانستهاند. ولي 704 به زمان ساخت آن نزديكتر است زيرا اكثر تاريخ نويسان عهد اولجايتو اين سنه را شروع ساخت گنبد قيد كردهاند. به گواه متون تاريخي برپايي و ايجاد شهر سلطانيه به زمان ارغون بر ميگردد، اما مرگ زود هنگام وي مجال چنين كاري را نداد (690ه.ق). پس از ارغون خان پسرش غازان به فكر ادامه كار افتاد و او نيز در 33 سالگي در گذشتت و نتوانست به خواست خود جامه عمل بپوشاند (703ه.ق) سرانجام اين امر به دستور اولجايتو برادر و وليعهد غازان پس از مرگ او تحقق يافت.
در داخل شهر نيز به دستور اولجايتو بناي مقبره بزرگي براي او در نظر گرفته شده و اين در حالي بود كه اولجايتو گرچه مسلمان شده بود اما به طور جدا و رسمي از ميان فرق اسلامي هيچكدام را رسماً انتخاب نكرده بود. تقريباً تمامي عمليات ساختماني سلطانيه در سال 713ه.ق به اتمام رسيد و اولجايتو در مراسم جشني كه بدين مناسبت ترتيب داد، پايتخت را از تبريز به سلطانيه آورد. الگوي ساخت بناي سلطانيه مقبره سلطان مقبره سنجر در مرو است كه اولجايتو در زمان وليعهدي (وقتي حاكم مرو بود) بارها آنجا را ديده بود.
به استناد متون تاريخي در شهر سلطانيه ارگي وجود داشته كه بناي گنبد سلطانيه در سمت جنوب غربي آن برپا شده بود. ارگ داراي يك دروازه و شانزده برج و بارو و در داخل آن هر يك از رجال معروف دارايي عماراتي بودند و علاوه بر آن در ساختن بناهاي عمومي و قصرها با يكديگر رقابت داشتند. در اطراف بناي سلطانيه بناهاي الحاقي وجود داشته كه ويران شده است، در حال حاضر دقيقاً مشخص نيست كه بناهاي الحاقي به بخش اصلي و هشت گوش بنا همزمان بوده يا نه زيرا بخشهاي مزبور كاملاً خراب شدهاند.
پس از مرگ اولجايتو در سال 716 ه.ق شهر سلطانيه و به دنبال آن گنبد، شهرت و عظمت خود را از دست داد. با اين كه اين شهر مقر حكومت ابوسعيد بهادر خان فرزند اولجايتو بود، ولي رونق سابق خود را نداشت. سرانجام به دنبال حمله تيمور، وضع شهر دگرگون و خالي از سكنه شد و به جز گنبد آرامگاه سلطان محمد خدابنده تمام ابنيه آن را از بين رفت. سازمان ميراث فرهنگي كشور هر ساله بخشهايي از اين بنا را مرمت ميكند. اين بنا به شماره 166 در تاريخ 15/10/1310 ه. ش در فهرست آثار ملي ايران تحت عنوان مقبره سلطان محمد خدابنده، اولجايتو به ثبت رسيده است.